السلام علیک یا سلطان خراسان کرامات امام هشتم
|
با تنی رنجور , با دلی شکسته , راهی طولانی را طی کرده , هنوز غبار راه از تن نزدوده , رهسپار حریم یار می گردند , تا با قلبی مالامال از امید , خود را دخیل حضرتش بندند و از منبع احسان او بهره بر گیرند. آستان جانان , بارگاه یار است . محراب خلوص , ضریح دستهای آرزومند , صحن هایی از عنایت طویل , رواق هایی مملو از کرم و جود و سخا . آستان جانان , مناره عشق است . نقاره ای از سرود سبز صفا , آستانی که دستان خدا بر آن سایه دارد . و اینجاست که چشمهای چکیده در انتظار را به خود فرا می خواند . و مشتاقان , عاشقانه , از کران تا به کران گیتی به دیدار معشوق می شتابند و عاجزانه , سر بر آستان او می سایند .آنها امید از همه جا و همه کس بریده, چشم بر عنایت حضرت دوخته اند . در خیل عظیم زائران دردمند و حاجتمند , آنگاه که قلبهای شکسته در حریم قدسی اش , به یکدیگر گره می خورد , نور ولایت بر قلبی که شکسته تر است می تابد و دردمند , وصال یار را می بیند و شفا , هدیه ای است که از این وصل نصیبش می شود . مطالبی که تحت عنوان شفا یافتگان تقدیم می گردد , چشمه هایی از این وصال است که براساس پرونده های موجود در آستان قدس رضوی , نگارش یافته است. آنچه مرا به جد دراین کار واداشت شگفتی ماجرای شفایافتگان بود , که همه به نوعی دلشکسته , اما امیدوار, دخیل حضرتش شده, و جواب امیدواری خویش را گرفته بودند . تمامی این قصه ها بر اساس واقعیت و مستند به اسناد موجود در حرم رضوی نگارش شده است و پایبندی بر این واقعیت , ( شاید در برخی موارد ) موجب آن شده است که شیوه قصه نویسی بر اساس فرمولهای رایج, رعایت نشده باشد . لیکن حلاوت رخداد واقعی شفا , آنچنان خواندنی و گیراست که نیازی به استفاده از عنصر تخیل و قلمفرسایی های ذهنی نویسنده نمی باشد . بی شک نگارش اصل ماجرای شفا , آنچنان که از زبان شفایافته مستند گردیده است , بدون هیچ دخل و تصرفی, دلچسب تر و خواندنی تر خواهد بود . اما برای جذابیت بیشتر واقعه , ملزم به استفاده از آدمها و ماجراهای فرعی در قصه ها شدم که هرگونه مشابهت اسمی , کاملا اتفاقی است . ولیکن نام شفا یافته و ماجرای اصلی حادث شده بر او , کاملا واقعی و مستند می باشد . [ دوشنبه سی ام دی ۱۳۸۷ ] [ 8:45 ]
نظرات شما عزیزان: [ سه شنبه 2 شهريور 1395
] [ 9:38 ] [ مریم محمدی ]
[ |
|